ذهنی موفق

ساخت وبلاگ

به نام خدا

جلسه هشتم .. انتقاد پذیری ..

سلام دوستان عزیز امروز من یک موضوع جالب رو انتخاب کردم و چون نزدیک عید هم هست دوست داشتم این موضوع رو بیشتر و بهتر بیان کنم ..

چند وقت پیش با یکی از دوستانم درمورد نو شدن سال و رسیدن یه سال جدید صحبت میکردیم که گفتن سال جدید یه سال مثل همه ی سالهای گذشتس .. و هیچ فرقی نداره .. خب متاسفانه عیب بزرگ ما اینه که اصلا حرف قبول نمیکنیم .. انتقاد هم که اصلا نمیپذیریم .. جز خودمون کسی حرفش درست نیست .. و همیشه باید بقیه حرف ما رو تایید کنن ولی این نکته یادمون نیست

(درست همونطور که خودمون با بقیه برخورد میکنیم .. بقیه هم با ما برخورد میکنن) پس انتظار بی جا داشتن سهل و غیر ممکنه وقتی خودما نمیتونم حرف بقیه رو قبول کنیم پس قبول کردن حرف ما هم دقیقا عین حرف اونا غیر ممکن میشه .. ولی برای اینکه این غیر از کنار ممکن کنار بره یه کار میشه کرد انتقادپذیر باشیم ..  انتقاد های مثبت رو باید بگیریم نه اینکه در هر موقعیتی که قرار رفتیم انتقاد هایی که باز گو میشه رو قبول کنیم .. این اشتباهه .. من در جواب دوستم گفتم سالی که من در اون خودم جهشی انجام بدم یه سال جدید میشه وگرنه که هیچ سالی نمیتونه جدید باشه .. اینکه سال چطوری نو بشه به من و نوع دید من به این سال جدید ساخته میشه .. به عنوان مثال (سال 92 بد ترین سال زندگی من بود ..چرا..؟ چون بهترین دوستم رو ازدست دادم .. جواب:خب دوستت فقط 40روز از سال 92 رو گرفت پس باقی سال چی..؟ همیشه جوابی نیست .. (نمیدونم) این جواب سوال دوم ماست) اگر یه ذره فکر کنیم هرسالی که بد باشه باعث اون خود ماییم و کسایی که توی زندی درجه یک ما هستن ..

پس یه نتیجه گیری کلی .. یه دیدگاه تغییر دادن یک عمر زندگی رو تغییر میده ..

 

ذهنی موفق ...
ما را در سایت ذهنی موفق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : Allen Wildon drallenwildon بازدید : 127 تاريخ : چهارشنبه 28 / 12 ساعت: 16:14

 

به نام خدا

جلسه هفتم .. ارتباط ..

خب اول از هرچیزی باید بگم که عید رو پیشاپیش تبریک میگم من از اون دسته ادمهایی هستم که دوست داره همیشه لحظه شماری کنه و به همین دلیل لحظه شماری عید رو خیلی مهم تلقی میکنم .. پس از امروز تا عید سال نو فقط به تدبیری 3 روز مونده ..

اما اگه از لحظه شماری برای عید بگذریم من یه موضوع جالب رو برای این جلسه در نظر گرفتم که زیاد با عید هم مداخله داره عید های ما معمولا با این موضوع رونق بیشتری میگیرن ولی من فعلا موضوع رو برای رسیدیگی به خودمون انتخاب کردم بعد دیگران ..

خب پیوست به جلسات قبل نکاتی راجه به خودمون و ارجاع به خودمون بیان کردیم که اصولا چون مطالب گاها زیاد هست همیشه فقط اولش خونده میشه واسه همین اگه یه چند دقیقه رو برای خوندن مطالب صرف کنین اتفاقی نمی افته تازه خیلی هم بدرد میخوره .. خب اتفاق جالب توی زندگی اکثر ماها وقتی میوفته که خصوصیات یه ادم جال رو داشته باشیم ..؟؟؟ امام این ادم جالب چه نوع شخصیتی داره .. من شیش جلسه رو درمورد ادمی که میتونه جالب باشه توضیح دادم ولی به اختصار که خودم همیشه میگم مهمترین بحثی که باید بهش پرداخته بشه احساسات هست .. ولی از گزینه های اضافه بگذریم ارتباط یعنی چی .. اصولا ارتباط رو همه میدونن یعنی برقراری رابطه بین یکسری چیز .. این چیزها میتونن هرنوع وسیله یا حتی انسان باشن .. اما من میخام فعلا ارتباط رو با خودمون برقرار کنیم .. گاها نیازه به قلب رجوع کنیم .. علایق رو از قلب ببینیم .. احساسات رو درونش کنترل کنیم .. خودمون رو باز بینی کنیم ..به مغزمون مراجعه کنیم اتفاقاتی که داره انالیز میکنه رو ببینیم بریم درمورد نحوه برقراری ارتباط با مغز رو بررسی کنیم بفهمیمش ما بغیر اینکه باید دیگران رو خوشحال کنیم اول باید خودمونو سمت خودمون جذب کنیم خیلی مریضیها از اینکه ادم نمیتونه خودش رو درک کنه به وجود میاد ..(مانند افسردگی) .. اصولا دنبال توجه دیگرانیم که فکر میکنیم تا کسی دور ورمون نباشه مریض میشیم .. ولی وقتی تنهاییم تا پیش خودمون نباشیمو نتونیم با خودمون به نحو احسنت ارتباط داشته باشیم مریض میشیم .. این میشه دلیل مهم بیماری های لاعلاج .. کسی که موفق میشه به غیر شیش جلسه قبل میتونه هر وقت که بخاد با نقاط مختلف بدنش و حتی روحش ارتباط برقرار کنه .. یه نکته مهم هم توی بحث ارتباط .. ارتباط داشتن با افکاره ..

من با یه مثال بحث رو تموم میکنم .. وقتی فوتبالیست موقه زدن ضربه یک پنالتی حساس با تفکراتش ارتباط نداشته باشه سپس احساساتش رو کنترل نکنه .. هدفش از این ضربه رو ندونه موفق نمیشه  ..زندگی عین زدن ضربه پنالتی میمونه که باید از هرلحاظ بررسی بشه بعد به هدف نزدیک شد ..

عید پیشاپیش مبارک موفق باشید

 

 

ذهنی موفق ...
ما را در سایت ذهنی موفق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : Allen Wildon drallenwildon بازدید : 140 تاريخ : دوشنبه 26 / 12 ساعت: 16:42

به نام خدا ..

سلام دوستان جلسه امروز با موضوع شناختن عقاید و علایق خودمون هست ..!!

تا به حال در مورد اینکه چه علایقی داریم فکر کردیم ..؟

چند نفر رو با علاق و عقاید خودمون به طرف خومون کشیدیم ..؟

چند نفر به خاطر عقاید و علایق ما از ما دور شدند ..؟

و ...

ولی سوالهای بالا زیاد مهم نیست چون یک سوال خیلی مهم برای ما پیش می اید ..:

اصلا ما چه عقاید و علایقی داریم ..؟ مهمترین سوالی که پیش می اید همیشه سوالی است که بی جواب می ماند.. ما بارها مورد سوال قرارگرفته شده ایم ولی به قطع یقین سوالی که جوابش را نداریم میگوییم حالا وقتشو ندارم ..!! بذار بعدا وتش نیست ..!! الان نمیشه جواب چنین سوالاتی رو داد .. !! و از این قبیل پاسخ هایی که سر و ته ندارند و هیچ وقت هم به نتیجه نخواهند رسید .. ما هنوز نمیدانیم علایقی ه داریم چه هستند .. اگر بدانیم این را مورد شکاف قرار نمیدهیم ایا علاقه و عقیده من صحیح است ..؟ برای شناخت خودمون نیاز داریم بفهمیم علاقه من به چیه ..؟؟؟؟ عقیده من چیه ..؟؟؟؟ علاقه مختص شخص .. میوه .. طرف حرف زدن .. غذا خوردن .. و نوع برخورد نیست ..بلکه نیم گسترده ای از علایق بر میگرده به اینکه من در هدف خودم چه چاشنی هایی را باید استفاده کنم .. علاقه من به راه رفتن برای رسیدن به هدف چیه ..؟ هدف من چقد باعث ایجاد نگیزه و علاقه بیشتر به زندگی من میشود ..؟؟ اینها سوالاتین که وقتی به انها فکر کنیم بی جواب میماند .. ما همیشه خودمان را ارجع ترین فرد میدانیم ولی نمیبینیم دیگری با اینکه چیزی ندارد به هدفش میرسد .. اما ما همیشه درجا میزنیم و به بن بست برخورد میکنیم .. چون هنوز علایق خودمون رو نشناخته ایم .. اما عقیده .. عقاید بخش مهم دیگر زندگی فردی است .. پاها با یک عقیده نابجا شخصی را از خودمان طرد کرده ایم .. شخصی را با یک عقیده جذاب جذب کرده ایم .. اما وقتی ازما سوال می شود خب عقده هات رو شرح بده ..؟؟ با صورتی پر از علامت های تعجب درهم و علامت سوال های زیاد مواجه میشویم .. عقیده داشتن به اینکه علاقه من به هدفم پاک و سالم است مهم ترین جوابی است که میتوان در مورد سوالات بالا جواب داد .. عقیده داشتن به رسیدن به علاقه .. و علاقه نحوه تعیین هدف است ..

این دو موضوع باهم معنا پیدا میکنند .. برای شناخت عقاید و علایق گاهی اوقات ساعتها وقت صرف میشود و گاهی اوقات دقیقه ها .. در برخی افراد سالها .. بیاید در جمع تفکرات خودمان به خودمان این امید را بدهیم که من تنها کسی هستیم که علاقه خودم به ابزار مهم رسیدن به هدفم را میدانم و عقیده دارم هدفم پویا و مورد دست یافتن است .. چون وقتی که دیگر نباشیم نه علاقه ای اهمیت دارد نه عقیده ای برای رسیدن ..

موفق باشید ..

اگر در بین حرفها و مطالب به واژه ای با غلط املایی مواجه شدید منوببخشید چون با عجله مینویسم ..

ذهنی موفق ...
ما را در سایت ذهنی موفق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : Allen Wildon drallenwildon بازدید : 136 تاريخ : چهارشنبه 21 / 12 ساعت: 15:02

به نام خدا ..

بخش پنجم .. مدیریت..

سلامی دوباره خدمت دوستانی که تا اکنون مطالب رو دنبال کردن ..

از اینکه یک وقفه کوتاه بین بخش چهار تا پنج پیش اومد خیلی عذر میخام ..یکسری مسائل درسی باعث ایجاد چنین اختلالی شد .

خب اما با گذشتن از بحثهای اضافه .. درمورد موضوع این جلسه که یک موضوع بسیار مهم در زندگی ماها هست قراره تبادل نظر کنیم اما یک خواهش دارم اینکه دوستان اگر مقدور هست و میتونید توی نظراتی که مینویسید درمورد مطالب هم نظراتی بدید یا بهتر بگم پیشنهاداتی بفرمایید ..

اما با پیوست به جلسات قبل یک توصیف اختصار درمورد جلسات قبل بیان میکنم ..

ما در جلسه اول و دوم درمورد خودمون بحث کردیم اینکه بهترین کسی که موفق میشه کسیه که برای خودش وقت داره .. و مثالایی هم زدیم ..

در جلسه سوم درمورد امر مهمی همچون احساسات حرف زدیم و طریقه کنترل کردن اون رو بیان کردیم ..

جلسه چهارم هم درمورد برنامه ریزی بود که متاسفانه در زندگی شخصی،ما دچار کمبود برنامه ریزی شدیم ..

و اما بعد از اون مسائل میرسیم به بحث خیلی مهم مدیریت .. شایدبرای شما سوال پیش بیاد مدیریت چی ..؟مگه جلسات قبل که بیان شد مدیریت درش قرار نداشت .. پس چرا این مدیریت خودش باید یک جلسه مجزا داشته باشه ..؟ و سوالاتی از این قبیل .. لازم به ذکر هست که توی زندگی فرد مدیریت های زیادی وجود دارد ازجمله مدیریت احساسات و برنامه ریزی ولی بحث امروز مدیریت کامل زندگی هست .. ما اکثر فقط مدیریت خاصی توی زندگی ایجاد می کنیم یعنی روی تماما مسائل زندگیمون مدیریت نداریم و این میشه بحثی برای شکست برنامه ریزی و احساسات .. ما گاها یادمون میره که در یک برهه زمانی مدیر یک بخش از زندگی هستیم ..!! شاید پیش بیاد بگیم من توی خانواده مدیر هیچ جا نیستم ..!!! یعنی وقتی اسم مدیر خانواده به گوش میرسه ما قطعا سمت پدر و مادر میریم .. ولی مدیریت خودمون فراموش میشه ..وقتی ما بتونیم زندگی خودمون رو مدیریت کنیم ساعت ها وقت بیکاری ساعت ها وقت کاری و ساعت ها وقت استراحت همچنین شلوغی خواهیم داشت .. مهمترین مدیریتی که باید بهش رسیدگی کرد مدیریت وجود شخصیتی خودمونه .. ما اصولا به فکر این نیستیم که شخصیتمون ممکنه در هر زمانی که توی اون قرار داریم یه ایرادی داشته باشه .. مثلا یک مدیر روابط عمومی شرکت بزرگی رو در نظر بگیریم .. اون باید با یکسری متد خاص مدیریت شخصیت با افراد مختلف سرو کله بزنه ..؟ یعنی فکر کنیم ما جای اون قرار داریم ولی میخایم شخصیت ازاردهنده خودمون رو مدیریت کنیم .. ولی نیاز به یکم برخورد خوب و وقت دادن به این شخصیت لجوج هست ..

نتیجه گیری .. مدیریت بخش عمده ی ان باید صرف شناخت خودمون موهبت های خودمون و استعداد های خودمون باشه تا بتونیم دیگرانو هم در مراحل بعد درک کنیم ..!!!

 

ذهنی موفق ...
ما را در سایت ذهنی موفق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : Allen Wildon drallenwildon بازدید : 103 تاريخ : سه شنبه 20 / 12 ساعت: 17:18

به نام خدا

جلسه چهارم .. برنامه ریزی ..

خب سلامی دوباره دوستان . ما تا الان سه جلسه پشت سر هم برگذار کردیم که در هر جلسه راجع به  موضوعاتی بحث کردیم ..

یکسری از دوستان پیام داده بودند که منبع این مطالبو بگم ولی باید به اطلاع برسونم که منابع این مطالب از یک جای واحد گرفته نشده و تماما متعلق به ذهن خود من و ارتباطاتی که من روزانه با اونها سر و کار دارم هست پس دیگه از این پیام ها ارسال نکنید ممنون .. !!

خب و اما جلسه چهارم .. ما در این جلسه به نحوه برنامه ریزی مختصر بحث میکنیم یعنی برنامه ریزی جامع ولی در زمان خیلی کم ..

یک ادم با تفکر خلاق اصولا طی اتفاقاتی که رخ می دهد برنامه های خودش را میریزد ولی ما اصلا از این اتفاقات نه درس میگیریم !!! و نه اونها را برنامه ریزی میکنیم و این را میگذاریم به پای این که خسته ایم !!! اتفاقات غیر قابل کنترل هست .. !! و یا اینکه ما شرایط لازم برای برنامه ریزی را نداریم ..!! خب واقعا میتوان با یک برنامه ریزی ساده این افکار را ازبین برد ..!!! چگونه اگرما بتوانیم صبح روز اولی که از خواب بیدار میشویم کلیه اتفاقات روز را برنامه ریزی کنیم مشکل ما تا حدودی با بی برنامگی ها و یکنواختی ها حل می شود .. ممکن است برای ما پیش بیاید که اتفاقات غیر قابل پیش بینی را تجربه کنیم یعنی عین این سوال مطرح می شود ..(اگر اتفاقی خارج برنامه رخ داد چی جوابت چیه؟)خب جواب این سوال سادست ما وقتی برنامه خودمان را بهم بندی میکنیم همیشه چیزهایی که پیش رو داریم را در برنامه جای می دهیم یعنی عملا اصلا برای اتفاقاتغیر منتظره وقتی نداریم ..!!! دقیقا اینجا نقض صورت میگیرد لازم به ذکر است حدیث حضرت علی (ع)مرتبط با این مبحث رو بیان کنم که میفرمایند (در لحظه زندگی کنید که باز گرداندنی نیستند) ..پس وقتی ما بین زمانهایی که در دستمون هست یک وقت خالی را برای اتفاقات غیر منتظره قرار دهیم مشکل حل می شود ..!!! اما ممکن است سخت بنظر بیاید درواقع ما در وحله اول فکر میکنیم غیر ممکن است !!! بلکه اینگونه نیست منظور از اینکه برای اتفاقات غیر منتظره هم وقت داشته باشیم این است که وقتمان را گونه ای بهم بندی کنیم که اگر اتفاق غیر منتظر رخ داد منتظر ان باشیم نه یکجا روی یک صندلی بنشینیم و منتظر اتفاقی باشیم این اشتباهه !!! در حین انجام کارمان و با در نظر داشتن احساساتمان که طی جلسه قبل بیان کردیم باید کنترل داشته باشیم وقتی بتوانیم برنامه روزانه را بهم بندی کنیم اروم اروم برنامه وسعت بیشتری پیدا میکند و میتونا ان را به هفته ماه سال و حتی ده سال !!! ادامه داد اینگونه موفقیت دست یافتنی است برنامه ریزی تنها اتفاق مثبتی است که در زندگی هیچکدام از ما جای بخصوصی ندارد ..

نتیجه گیری اینکه اگر طی روزهای مختلف یک دفترچه یادداشت و یک قلم بسیار هزینه ای ارزان دارد پس با تهیه این دوتا میشه برنامه هانمون رو مکتوب کنیم تا کل روز با ارامش بیشتری به ادامه زندگی بپردازیم ..

موفق باشید

 

ذهنی موفق ...
ما را در سایت ذهنی موفق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : Allen Wildon drallenwildon بازدید : 134 تاريخ : چهارشنبه 14 / 12 ساعت: 2:27

 

 

به نام خدا ..                             

 

 

 

جلسه سوم ..

خب ما در دو جلسه قبل مقدمه ای بر اینکه از کجا باید شروع کنیم به یکسری نتیجه رسیدیم که پیوست در این جلسه مختصرا به اونها اشاره میکنیم ..

1.ما باید در مرحله اول درک دیگران را تا مدتیکنار بگذاریم ..

2.مرحله دوم سعی کنیم به خودمون اهمیت بدیم ..

3.سعی کنیم برای مدتی با خودمون راز و نیاز کنیم

اما در جلسه سوم و بعد این قراراست مباحث را بیشتر باز کنیم یعنی به موشکافی خودمون بپردازیم ..

ولی هر جلسه که بعد از جلسه سوم برگذار میشه یه موضوع خاص رو تبعیت میکنه و این جلسه موضوعش احساسات هست ..

ما همیشه پیش خودمون فکر میکنیم که ادمی پر از احساسات هستیم ..؟! کسی که خیلی دلش میسوزه ..بلااستثنا همه ما همینطوری فکر میکنیم کمتر کسی به این نکته جواب رد میده که بگه من بی احساسم حتی قاتل ..!! اما ایا این درسته ..؟یعنی این ماجرا قابل قبوله که حتی قاتل هم خودش رو با احساس تلقی کنه ..؟ مسلما نه ولی ما کاری به قاتل بودن شخصی نداریم .. یعنی اینکه کسی با احساس هست یا نه به ما مربوط نمیشه .. ما حدالامکان بسته به شرایطی که درش قرار داریم باید احساسات خودمون رو بروز بدیم .. ما اصولا سعی میکنیم همه جا یک نوع احساسات نشون بدیم ... توی مهمونی رسمی..!! توی مهمونی خانوادگی ..!! بین جمع دوستان ..!! توی دانشگاه .. !! ولی بازهم ایست .. این حرکت هم اشتباهه .. ولی چرا ..؟

بروز احساسات نقش بسزایی در نشون دادن خلاقیت ذهن ما داره ..؟ چطور ..؟؟؟!!!

وقتی ما بتونیم در مواقع مناسب قدرت جلوگیری و حمله احساسات رو داشته باشیم ذهن ما روی احساسات چیره میشه .. یعنی درواقع طبق دستور احساسات ما فعال و غیر فعال میشه .. باید برای هر بخش و موقعیتی ک در ان قرار داریم یه برنامه خاص بریزیم خواهیم دید که طی یه موقعیت اندک سریع قدرت واکنش بالایی پیدا میکنیم ..!! یعنی میتونیم وقتی توی جلسه رسمی هستیم احساسات مخصوص خودش رو بروز بدیم .. و وقتی توی جمع خانواده هستیم احساسات مختص به خودش .. و حتی حین قرار گرفتن در دو مکان مختلف احساسات رو هر لحظه تغییر بدیم .. !!

پس با یه برنامه ریزی برای تصمیم گیری و تمرین موضعی چند وقتی میتونیم خیلی از احساسات رو متناسب با مکان مشخص تغییر بدیم ..این موضوع رو با یه مثال می بندم ..ما توی موقعیتهای احساسی زیادی قرار میگیریم .. نمونش وقتی توی دفتر کارمون احساساتمون جریحه دار بشه وقتی توی موقعیت منزل قرار بگیریم خانواده اسیر شکست احساسات ما مشین ..؟

یعنی اینجا تداخل شدیدی رخ داد .. یعنی ما دوتا از احساسات رو قاطی کردیم .. پس یادمون نره هر مکان احساسات خاص خودش رو میطلبه ..

موفق باشید ..

 

ذهنی موفق ...
ما را در سایت ذهنی موفق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : Allen Wildon drallenwildon بازدید : 134 تاريخ : يکشنبه 11 / 12 ساعت: 1:28

به نام خدا ..

پیوست به مطالبی که جلسه اول بیان شد .. درمورد اهمیت تنها بودن با خودمون یکم حرف زدم ..پس نتیجه میگیریم که تنهایی ولو برای چند ساعت با خودمون خیلی حائز اهمیته .. بیشترین معضلاتی که توی زندگی روحی روانی ما پیش میاد به خاطر اینه که همش در حال درک کردن دیگرانیم .. یعی سعی نمیکنیم اول خودمون رو درک کنیم نیازهامون رو بفهمیم و بعد بریم سراغ نفر بعد ..یعنی وقتی تونستیم بفهمیم وقتی خودم چند تا نیاز دارم که هنوز بهش دست پیدا نکردم نریم سراغ کسی و بهش بگیم برای من حرف بزن .. ما وقتی توی عمق درونمون خلوت میکنیم میبینیم کلی اشتباه توش صفحه بندی شده که با هر خونه تکونی فقط یه اشتباه پاک میشه .. یعنی اگه ما 100 درصد اشتباه فرض کنیم با یه خونه تکونی 99 درصدش باقی میمونه .. و این خوب نیست .. 

دقیقا من اینجا اهمیتی که خود ادم داره رو میخام برسونم استعداد یک فرد هوش و شخصیتش برمیگرده به خودش یعنی هیچ عامل بیرونی باعث شکوفا شدن استعداد درونی شما نمیشه .. پس وقتی به چنین چیزی پی ببریم حدالامکان باید تشعشعات بیرون رو به درون به حداقل برسونیم .. تشعشعاتی مانند صداهای افراد باخلاء منفی .. حرفای توأم با غم و غصه .. و حتی اتفاقاتی که باعث ایجاد غم میشن و.. پس در این گام هم به اهمیتی که خودمون برای خودمون داریم حرف زدیم ..

نتیجه گیری نهایی .. بهترین راهکار اجازه دادن به روح برای نفس کشیدنه ..

با من همراه باشید ..

ازاین به بعد هر هفته قسمتی از داستانی که خودم نوشتم رو میذارم که بر میگرده به استعداد داشن و استعداد جویی ..

 

 

ذهنی موفق ...
ما را در سایت ذهنی موفق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : Allen Wildon drallenwildon بازدید : 140 تاريخ : پنجشنبه 8 / 12 ساعت: 20:14

به نام خدا ..

شاید کتاب ها یا روایات زیادی در مورد خلایت ذهن خونده باشید ..

درمورد اینکه چطوری میشه روی ذهنتون تاثیر بذارید ..

و همیشه این سوالا براتون مطرح بشن ..:

من چرا انقد بی حوصلم ..؟

من چرا انقد عصبیم ..؟

چرا حال و حوصله کسی رو ندارم ..؟

چرا عقل من کار نمیکنه ..؟

چرا بی استعدادم ..؟

چرا چرا وبازهم چرا ..

کلی از این سوال های بی جواب که سالهاست ذهنتون رو قلقلک میده ولی این قلقلک باعث خنده و شادی نمیشه ..

احساس میکنید خنده از زندگی بیرون شده .. !! گاها دلیلی برای این مواقع پیدا نمیکنید و سعی میکنید بیخیال بشید ..

ولی بیخیال شدن تا کی ..؟ تا به امروز همیشه سعی در از بین بردن جواب ها داشتید .. ولی اگر یک ساعت به حرفهای من گوش فرا دهید متوجه میشوید دنیا و چیزهایی که اطراف شما هستند متفاوت تر از چیزی هستند که تصور میکنید ..

وقت برای دادن به خودتون بیشتر باید ارزش داشته باشه تا وقت گذروندن با دوستان و اطرافینتون .. مهم نیست وقتی شما دچار خلا هستید دیگرانشما رو خوشحال کنند .. خلاقیت شما در گرو تنها ماندن شماست ..

جلسه اول ..

 

ذهنی موفق ...
ما را در سایت ذهنی موفق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : Allen Wildon drallenwildon بازدید : 138 تاريخ : پنجشنبه 8 / 12 ساعت: 3:22

سلام دوستان ..

این وبلاگ همانطور که از اسمش پیدا هست برای معرفی ذهنی خلاق و اموزنده برای خود و در اینده ای نه چندان دور برای افرادی ست که با ما سروکار دارند و به نوعی روی انها تاثیر گذاری داریم .. خواه این تاثیر ما یک تاثیر مثبت و گاها یک برخورد منفی و ایجاد خلاءمنفی باشد ..

هدف این وبلاگ مشاوره به افرادیست که برای خود نیاز به ساختن ذهنی خلاق هستند ..

و میخواهند بر تاثیر گذاری دیگران بیشتر و تداومی افزون پیدا کنند ..

با من همراه شوید تا ذهنتان را خلاقتر کنید ..

 


ذهنی موفق ...
ما را در سایت ذهنی موفق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : Allen Wildon drallenwildon بازدید : 106 تاريخ : چهارشنبه 7 / 12 ساعت: 21:59